۱۳۹۳ بهمن ۹, پنجشنبه


تبریک تبریک

نورالحق علومی به عنوان وزیر امورداخله ، رای اعتماد نمایندگان را دریافت نمود.
بدین وسیله مراتب تبریکات و شادباش های خود را به خود ایشان و همچنین سایرکادر رهبری حزب متحد ملی افغانستان تبریک می گوییم.
امیدواریم که شایستگی های ایشان همانند دوره های گذشته و علی الخصوص در متحد ساختن افکار و آرای مختلف در ساختار جبهه متحد ملی افغانستان و سپس حزب متحد ملی افغانستان بتواند در اداره وزارت داخله و مبارزه با فساد اداری ، کارآمد آید و با دیسیپرین ویژه وی ، فساد اداری از مهمترین وزارت خانه اداری کشور رخت بربندد و این افتخار نصیب همراهان و رفقای وی و ما گردد.

اما نورالحق علومی کیست?

نورالحق علومی فرزند عبدالعظیم علومی بتاریخ 15 اگست 1941عیسوی مطابق 25 اسد 1320 هـ.ش در شهر کابل در یک خانواده روشنفکر دیده به جهان گشود. وی تحصیلات خودرا در لیسه عالی حبیبیه آغاز و بعدآ در رشته نظامی به اتمام رساند. از سال 1339هـ.ش. بخدمت افسری نظامی توظیف گردید، در سال 1342 هـ.ش. از حربی پوهنتون کابل به درجه عالی فارغ و سپس شامل کورس عالی افسران گردید که در سال 1345هـ.ش. کورس عالی افسران را نیز به درجه عالی به پایان رسانید.

در پهلوی سایر وظایف که محترم نورالحق در قطعات اردوی افغانستان عهده دار بود مدت یازده سال را بحیث استاد در کورس عالی افسران غرض تربیه افسران جوان و بلند رتبه برای اردوی افغانستان ایفای وظیفه نمود.

نورالحق علومی از سال 1349هـ.ش. تا سال 1351هـ.ش. غرض تحصیلات عالی نظامی عازم ایالات متحده آمریکا نیز گردید. از نیمه دوم سال 1357هـ.ش. تا 8 جدی 1358هـ.شدر محبس پلچرخی کابل زندانی سیاسی بود. از جدی 1358هـ.شتا ماه ثور 1360هـ.ش. به حیث رئیس ارکان و سرپرست قول اردوی نمبر” یک” مرکزی اجرای خدمت نموده بعدآ بحیث قومندان قول اردوی نمبر “دو” قندهار تعیین گردید. وی سپس به حیث رئیس تنظیمه زون جنوب (شامل ولایات قندهار، هلمند، زابل و ارزگان) مقرر شداز سال 1365هـ.ش. تا 1366هـ.ش. به غرض تحصیلات ارکان حربی عازم اتحاد جماهیر شوروی سابق گردید ولی نسبت بحرانی شدن وضع امنیتی زون جنوب و تقاضای مکرر مردم بعد از ختم تحصیل دوباره عهده دار وظیفه ریاست تنظیمه جنوب شد.

چند ماه پیش از انتقال قدرت به مجاهدین در نیمه دوم سال 1370هـ.ش. از وظیفه سبکدوش گردیده و متعاقبآ غرض تداوی بخارج اعزام شد. و دو روز قبل از انتقال قدرت به مجاهدین به افغانستان بازگشت نمود که تقریبآ همه ولایات در تصرف مجاهدین قرار داشتبعد از انتقال قدرت به مجاهدین “سال 1992عیسوی” که جنگهای داخلی بین تنظیم ها آغاز گردید، تعداد زیادی انسانهای بیگناه به شمول اعضای حزب وطن و دو برادرش جنرال عبدالحق علومی و عبدالرشید علومی به شهادت رسیدند. به نسبت وضع خراب امنیتی عازم اروپا گردید.

نورالحق علومی دو دختر و یک پسر دارد. خانواده وی اکنون درکشور هالند زندگی میکند.

علومی برای بیرون رفت از حالت ناگواری که در افغانستان به وجود آمده لحظه یی آرام ننشست، در اینجا و آنجا شتافت و به صدای مردم لبیک گفت. اجتماعات، نشست ها و گردهمآئی ها را تشکیل داد و با جمع همقطاران جلسات نظرخواهی را پیشبرد و با فراخوانی از اعضای سابق حزب وطن (ح.د.خ.ا) به اجلاس سراسری در کشور هالند (مارچ 2001) اقدام ورزید. بعدآ به اتفاق آراء پیام اجلاس عنوانی مردم و اعضای سابق حزب وطن صادر شد. تلاش و دیدوادیدها در کشور های مختلف و حتی در کشورهای همجوار افغانستان با مردم صورت گرفت که تمام این فعالیتها در پیوند و ارتباط نزدیک با مردم در داخل افغانستان بود که نیاز به اتحاد و همبستگی مردم را از هر وقت مهمتر می دانستند. وی به اثر تقاضای برخی از مهاجرین افغان مقیم ایران در سال 1380هـ.ش. به آن کشور سفر نموده که نظریات وی مورد استقبال گرم روشنفکران، شخصیت های ملی و طیف مختلف مردم قرار گرفت. همچنان اجلاس اعضای سابق حزب وطن مقیم اروپا را در دوم دسمبر سال 2001 به کمک همفکران در شهر فرانکفورت آلمان برگزار و در این اجلاس توجه بیشتر افغانهای روشنفکر را به طرف تفاهم و همبستگی بر بنیاد دموکراسی جلب نمود که در قطعنامه اجلاس صراحت دارد. آنچه بعد در خطوط جدید فکری (دیروز، امروز و فردای ماتوضیح گردیده ثمره آن اجلاس است.

از مدت بیشتر ازده سال  بدینطرف نظر به تقاضای مکرر مردم و دعوت رسمی دولت انتقالی اسلامی افغانستان در کشور بسر میبرد و با کار خستگی ناپذیر یکجا با دوستان روشن ضمیر توانسته اند با اعضای پراگنده سابق حزب وطن و جمع دیگر از شخصیت های ملی و روشنفکر جلسه موسسان حزب متحد ملی افغانستان را به تاریخ 31 اسد سال 1382هـ.ش دایر و حزب متحد ملی افغانستان را اساس گزاری نمایند. وی در همین اجلاس به اتفاق آراء بحیث رهبر حزب متحد ملی افغانستان انتخاب گردید. علومی غرض تحقق اهداف وبرنامه های حزب متحد افغانستان که همانا تأمین منافع علیای کشور میباشد ازطریق مبارزات پارلمانی  بحیث نماینده مردم قندهار به تنویر اذهان مردم پرداخته ودر دورۀ پانزدهم شورای ملی کشور بحیث مسوول کمیسیون دفاعی ولسی جرگه ایفای وظیفه نمودند .

نورالحق علومی رئیس حزب متحد ملی افغانستان بخاطر تأمین منافع ملی ، حاکمیت ملی  ووحدت ملی کشور بدون هیچگونه تعصب، درتشکل ساختارهای بزرگ سیاسی جهت آوردن صلح ،ثبات و حفظ استقلال کشور توجه شانرا مبذول داشته  وهمین اکنون برعلاوۀ مسوولیت ریاست حزب متحد ملی افغانستان همچنان بحیث رئیس شورای اجرائیه ائتلاف ملی افغانستان وظیفه اجرا مینمایند .

با تایید صلاحیت ایشان ، اینک وی به عنوان وزیر داخله دولت جمهوری افغانستان نامیده می شود.


۱۳۹۱ دی ۱۲, سه‌شنبه

اعضای کابینه طالبان به دولت کرزی پیوستند


اعضای کابینه طالبان به دولت کرزی پیوستند!

صلاح الدین ربانی: آزادی این افراد مهم است. ما این اقدام مقام‌های پاکستانی را ستایش می‌کنیم. البته امیدواریم زندانیان آزاد شده برای صلح کار کنند. این افراد آزاد شده اختیار دارند که محل زندگی شان را پس از بیرون شدن از زندان خود تعیین کنند، افغانستان، پاکستان یا کشوری دیگر 

 ۱۳۹۱/۱۰/۱۲
به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpapaer)، چند روزی است که بحث استیضاح یازده وزیر کابینه در مجلس جاری است تا بالاخره وکیل صاحبان نظر نهایی خود را در این رابطه اعلام کردند.

نمایندگان مجلس پس از بررسی طرح استیضاح یازده وزیر، با اکثریت آرا از استیضاح چهار وزیر کابینه به شمول وزیر داخله، وزیر دفاع، وزیر انکشاف شهری و وزیر تحصیلات عالی صرف نظر کردند. دلیل خط خوردن این وزیران از لیست استیضاح شوندگان هم این بود که این وزراء در سال 1390 در سمت هایی که انجام وظیفه می کنند ، حضور نداشتند.

اما هفت وزیر دیگر که سال گذشته کمتر از پنجاه درصد بودجه خود را صرف کردند به زودی استیضاح خواهند شد که عبارتند از: وزیر اطلاعات و فرهنگ ، وزیر انرژی و آب ، وزیر معارف ، وزیر مبارزه با مواد مخدر ، وزیر معادن، وزیر تجارت و وزیر اقتصاد.

این اخبار استیضاح وزیران در حالی جریان دارد که خبرها حاکی از آن است که دولت پاکستان چهار عضو ارشد طالبان را به درخواست شورای عالی صلح افغانستان از زندان آزاد کرده است.

ملا نورالدین ترابی وزیر عدلیه حکومت طالبان،
ملا عبدالباری والی پیشین طالبان،
ملا الله ‌داد معاون پیشین وزارت مخابرات طالبان و
ملا اعظم محافظ پیشین ملا عمر، افرادی هستند که مقامات پاکستانی ها آنها را از زندان رها ساخته اند.

پیش از این گفته می شود انورالحق مجاهد، پسر مولوی محمدیونس خالص رهبر پیشین حزب اسلامی خالص نیز جزء آزاد شدگان است اما ظاهرا نام وی منتشر نشده است. همچنین دولت و شورای عالی صلح در تلاش بوده‌ اند که نام ملا عبدالغنی مشهور به ملا برادر را هم شامل فهرست زندانیانی که آزاد می‌شوند، قرار دهند اما در این باره موافقت حاصل نشد.

محترم صلاح ربانی رییس شورای عالی صلح که آزادی این افراد ثمره سفر وی پاکستان است، در این رابطه گفت: آزادی این افراد مهم است. ما این اقدام مقام‌های پاکستانی را ستایش می‌کنیم. البته امیدواریم زندانیان آزاد شده برای صلح کار کنند. این افراد آزاد شده اختیار دارند که محل زندگی شان را پس از بیرون شدن از زندان خود تعیین کنند، افغانستان، پاکستان یا کشوری دیگر.

خوب الحمدالله که برادران ناراضی جناب کرزی و کاکازاده های جناب ربانی به آغوش وطن بازگشتند. لابد قرار است بعد از استیضاح هفت وزیر مذکور و احتمالا رد صلاحیت ایشان، برخی از این آزاد شدگان جایگزین آنها شوند. که البته در کشور بی در و پیکری همچون افغانستان هیچ اتفاقی عجیب و غریب نیست.

البته باید متذکر شویم که جناب نورالدین ترابی وزیر عدلیه طالبان، ظاهرا حالش مساعد نیست. وی که اهل ارزگان و از افراد نزدیک به ملا عمر بود، در جنگ علیه شوروی یک چشم و یک پای خود را از دست داد و در حال حاضر که شصت سال دارد، دیگر شاید حوصله وزارت داری را نداشته باشد.

هرچند شورای عالی صلح امیدوار است که از نفوذ وی در میان فرماندهان طالبان استفاده کند و بتواند روند مصالحه را تسریع بخشد. اما شاید برخی از مردم به یاد داشته باشند که وی در زمان وزارتش به این شهرت داشت که در جلوی وزارتخانه می‌نشست و شیوه لباس پوشیدن مردم را بررسی می‌کرد و بعد آن حکم های افراطی اجرایی می شد.

به هر حال ما نیز مانند دیگران خوشحالیم که بالاخره طالبانی که آمریکا در دامن پاکستان پرورش داد و آل سعود آنها را حمایت کرد، دوباره به کابینه دولت باز می گردند و دوباره روز از نو، روزی از نو تکرار خواهد شد.

مشکلات زندانیان هموطن در پاکستان


مشکلات زندانیان هموطن در پاکستان

من در مراسم مرگ مادرم می‌خواستم از بازار برنج بخرم که بازداشت شدم و به ۲۵ سال زندان محکوم شدم و تاکنون شش سال از آن می‌ گذرد 

۱۳۹۱/۱۰/۱۲

مشکلات مهاجرین افغانستانی در کشورهای همسایه بخصوص ایران و پاکستان از دیرگاهی است که ادامه داشته و هرازگاهی این مهاجرین که اکثرآ به دلایل اقتصادی تا هنوز به وطن عودت نکرده اند با مشکلات عدیده ای دچاربوده اند.
این در حالی است که در حال حاضر تعداد بیشماری از اتباع کشور پاکستان بصورت غیرقانونی و نداشتن اسناد لازم در کشور ما زندگی داشته و مصروف کارو بار و حتی مشغول گدایی اند و طوری همه می دانند اکثر مهاجرین پاکستانی که مشغول گدایی بوده اند باعث انتقال امراض مختلف و خطرناک در کشور شده اند.

در همین حال گفته می شود که بیشتر از یکهزار شهروند افغانستان به دلیل ارتکاب جرایمی چون قاچاق مواد مخدر، هراس افکنی، ورود غیر قانونی در ۲۶ زندان در ایالت خیبرپختونخواه در پاکستان زندانی هستند.

خالد عباس، رییس عمومی زندان مرکزی پیشاور در ایالت خیبرپختونخواه می‌گوید، در حال حاضر از مجموع ۱۰ هزار زندانی در زندان های این ایالت، 1060 تن آنها افغانستانی هستند.
به گفته آقای عباس، در این زندان، شهروندان کشورهای دیگر نیز محبوس هستند.

در شهر کهنه پیشاور در فاصله کوتاهی از بازار قدیمی قصه خوانی، زندان نسبتا بزرگی موسوم به "پیشاور سنترل جیل" با حصارهای بلند و با محوطه ده ها هزارهکتار زمین دیده می‌شود. این زندان در سال ۱۸۵۴ از سوی هند بریتانیایی و پیش از تشکیل پاکستان ساخته شد. تنها در زندان مرکزی پیشاور حدود ۴۰۰ شهروند افغانستان زندانی هستند که در میان آن ها تعدادی زنان نیز شامل اند.

خالد عباس رییس زندان پیشاور می‌گوید نمایندگان دولت افغانستان در پاکستان هیچگاهی از زندانیان افغانستانی در این زندان دیدن نکرده اند.
به گفته وی شماری از افغان ها به دلیل ارتکاب جرایم در مناطق قبایلی از سوی ارتش و یا هم شبه نظامیان بازداشت شده و شماری دیگر هم از زندانهای ایالات سند، پنجاب و کشمیر به دلیل ارتکاب جرایم مختلف به اینجا منتقل شده اند و ادامه دوره حبس خود را می‌گذرانند.

او افزود : ما در زندان ده ‌ها افغان محبوس داریم که از دوره حبس شان سی سال می‌ گذرد. بعد از اعلام اخراج پناهجویان غیر قانونی حالا روزانه تا حدود ۱۵ نفر افغانستانی از ایالت های مختلف پاکستان به خاطر نداشتن اسناد و مدارک قانونی باز داشت شده و بعد از تجمع در این زندان از راه تورخم به مقامات افغانستان تحویل داده می ‌شوند. اما این افراد دوباره با پرداخت پول وارد خاک پاکستان می‌شوند.

پادشاه گل یک زندانی افغانستانی می‌گوید : من در مراسم مرگ مادرم می‌خواستم از بازار برنج بخرم که بازداشت شدم و به ۲۵ سال زندان محکوم شدم و تاکنون شش سال از آن می‌ گذرد. برای گرفتن وکیل پول هم ندارم و کسی هم از اعضای خانواده ام به دلیل نداشتن اسناد به پاکستان سفر کرده نمی‌ توانند. من از آقای کرزی، از پارلمان، از هرکسی که باشد می ‌خواهم که به لحاظ خدا اگر من مجرم هستم و یا نیستم می‌خواهم باقی حبس خود را در افغانستان سپری کنم.
پادشاه گل افزود، حدود نه ماه پیش یکی از اعضای زن مجلس سنای افغانستان آمد و تنها از ما در مورد رویه مسوولان زندان پرسید و من توسط او یک نامه به آقای کرزی فرستادم و طالب کمک شدم اما تا کنون از او خبری نیست.

رحمت الله زندانی دیگر افغان در زندان پیشاور گفت : من از ولایت ننگرهار ولسوالی سرخرود هستم. بر من اتهام انتقال چرس وارد شد و سپس به ۲۵ سال زندان محکوم شدم.
رحمت الله نیز خواهان کمک از مقامات حکومتی افغانستان می ‌باشد و می‌گوید : ما در اینجا با چشم خود مشاهده می کنیم که از هر کشور مقامی می آید و به تبعه کشور شان کمک می‌ کنند اما از افغانستان حتی خانواده‌های ما بنابر نداشتن مدرک و اسناد نزد ما آمده نمی توانند.
بالاخره ما مجرمین جنگی و یا دهشت افکن که نیستم. این در حالی است که افراد جنایت کار و حتی انتحاری پارسال شده از سوی پاکستان و آی اس آی در زندان های افغانستان مانند میهمان نگهداری شده ، با هیچ مشکلی مواجه نمی باشند.

طرح ایجاد دفتر برای طالبان در قطر نهایی شد


طرح ایجاد دفتر برای طالبان در قطر نهایی شد!
شرکت در انتخابات آینده و کسب اعتماد مردم از شرایط اصلی وضع شده برای پیوست طالبان به برنامه صلح است 
با گذشت چندین سال از استقرار نظام جدید سیاسی و حضور گسترده جامعه بین المللی، هنوز موضوع تامین امنیت و یا استقرار صلح در کشور در صدر مسایل کشور قرار دارد. بدون شک استقرار صلح در کشوری که بیش از سه دهه در جنگ و بحران بسربرده است، امری نیست که بصورت آنی تحقق یابد.

آنچه برای مردم ما مهم به نظر می رسد این است که براستی راه رسیدن به صلح چیست؟ چرا این منازعات خونین پایان نمی یابد؟ در باورمندی به صلح و ایده نفرت از جنگ تردیدی وجود دارد؟ آیا میکانیزم رسیدن به صلح ناقص است؟

مقام ها وزارت خارجه کشور براین باورند که پایان خشونتها درافغانستان، با سیاسی شدن گروه طالبان امکان پذیر خواهد بود.
آنان می گویند: طالبان مسلح باید قبل از پیوستن به پروسه صلح، اعتماد مردم افغانستان را کسب کنند.

جانان موسی زی می گوید: شرکت در انتخابات آینده و کسب اعتماد مردم از شرایط اصلی وضع شده برای پیوست طالبان به برنامه صلح است.
او، پذیرفتن قانون اساسی، اشتراک در حیات سیاسی، احترام به دستاوردهای اقتصادی، فرهنگی و امنیتی کشور را از دیگر شرط ها برای پیوستن طالبان به پروسه صلح خوانده است.

تلاش ها برای به مذاکره کشاندن گروه طالبان از مدت ها قبل تا کنون توسط مقام های افغانستان و جامعه بین المللی جریان دارد.
شورای عالی صلح، جامعه جهانی، سازمان ملل متحد و حکومت در تلاش اند تا از طریق مذاکرات سیاسی به جنگ چند ساله در افغانستان پایان دهند.

در همین حال شماری از کارشناسان و آگاهان امور امنیتی نیز پیوستن مخالفان مسلح دولت از مجرای سیاسی را تنها راه برقراری ثبات و امنیت دایمی در کشور می دانند.
با این حال، سخنگوی وزارت امور خارجه تاکید کرد، در صورتی که طالبان شرایط وضع شده را قبول کند، مردم افغانستان از حضور آنان در دولت حمایت خواهند کرد.

موسی زی سخنگوی وزارت امور خارجه در نشست خبری روز یکشنبه گفت: موضع دولت افغانستان در راستای پروسه صلح روشن است و آرزو داریم که رهبران طالبان در اولین فرصت در قالب یک حزب سیاسی فعالیت های خود را در افغانستان شروع نمایند و در انتخابات افغانستان شرکت ورزند.

موسی زی اظهار کرد، جستجوی راه حل سیاسی، ختم خشونت و قطع روابط طالبان با تروریزم و القاعده تنها با مبدل شدن طالبان به یک گروه سیاسی امکان پذیر است.
بگفته وی امروز در افغانستان شرایط مهیا است تا تمام گفتگو های صلح بین الافغانستانی در داخل همین خاک انجام یابد.

وی تصریح کرد، مذاکرات مستقیم میان حکومت و طالبان مسلح میتواند در یک کشور سوم صورت گیرد البته در صورتیکه یک موافقت رسمی میان افغانستان و کشور میزبان وجود داشته باشد.

وی افزود، اصولی که در مورد ایجاد دفتر مذاکرات برای طالبان در نظر است از طرف حکومت افغانستان نهایی شده است.

سخنگوی وزارت امور خارجه بیان کرد، امیدوار هستیم بتوانیم در مورد رسیدن موافقت میان دولت های افغانستان و قطر روی ایجاد دفتر برای تحریک طالبان به نتیجه برسیم تا بتوانیم در اینده نزدیک تماس های مستقیم با نماینده های با اعتبار و رسمی این گروه داشته باشیم.

موسی زی بیان داشت که دولت افغانستان همیشه به اصول و شرایط پروسه صلح پابند است.
در همین حال ایمل فیضی، سخنگوی رییس جمهور اظهار داشت: در مذاکراتی که قرار است میان دولت افغانستان و قطر صورت گیرد، نمایندگان طالبان برای دفتر جدید قطر معرفی می شوند، اسناد معتبری از جانب آنها ارایه می شود و درباره تشکیل نظام سیاسی از طرف آنان صحبت خواهیم کرد.

این اظهارات در حالی مطرح می شود که طالبان همواره خواسته ها و شرایط دولت افغانستان را رد کرده است.
نمایندگان گروه طالبان در نشست سه جانبه پاریس اعلام کردند که آنان به هیچ وجه دولت و قانون اساسی افغانستان را قبول ندارند.

گفتنی است که ایجاد دفتر سیاسی طالبان یکی از طرح های شورای عالی صلح، بعد از ترور استاد ربانی می باشد.
یکی از مشکلات اساسی در کشور برای دست یافتن به صلح و تحقق این آرزوی دیرینه و همگانی این است که زمامداران و سیاست مداران تصور و پنداری متفاوتی از جامعه درباره صلح دارند. به معنی روشنتر حکومت به موضوع صلح به منزله ابزاری می نگرد که اهداف خاص او را تامین سازد. متاسفانه این اهداف افغانستان شمول نمی باشد.

بنظر می رسد که حکومت در پی آن است که با براه انداختن بازی بنام مذاکره و صلح ، در واقع امتیازات سیاسی را برای افزایش میدان مانور خود و به انزوا راندن مخالفین و عناصر بیرون از دستگاه قدرت حفظ نماید. انگیزه ها و اهدافی که دولتمردان برای دست یافتن به صلح درپی آن هستند ، ممکن است در کلیات و داعیه ها با توده مردم اشتراکاتی داشته باشد، اما در جزییات و وضعیت عینی و تطابق دادن آن متفاوت می باشد.

نیاز است که حکومت به صراحت افکار عمومی را از این موضوع آگاه سازد که چه کسانی دشمنان صلح اند؟ چرا عده ای در دام تبلیغات آنان گرفتار آمده اند؟ سخن و پیشنهاد حکومت برای دست یافتن به صلح چیست؟ ولی متاسفانه در طول چندین سال حکومت سعی ورزیده است با بازی و ابهام آفرینی به اصطلاح هم مخالفین را فریب بدهد و هم امتیازات لازم را بدست آورده باشد. بطور مثال حکومت همیشه سخن از طالب خوب و بد به میان آورده است؟
حال آنکه هیچ تعریفی از طالب ارایه نداده است! درباره حامیان طالبان، گاهی مستقیما حکومت پاکستان را مانع دست یابی به صلح میداند، زمانی دیگر او را شریک خوب در مبارزه با تروریزم می خواند!

در نهایت چنین سیاست های ناپایدار و خام در عرصه منطقه و جهان سبب شده است که موقعیت و موضع حکومت در داعیه صلح خواهی هم در نزد مردم تنزل یابد و مخالفین هم رای آن بها و ارزش لازم قایل نشوند و هم جهانیان با دیده شک و تردید در آن بنگرند.
به همین دلیل است که حکومت تنها در میدان باقیمانده و باید با همه دشواری ها و چالش های رسیدن به صلح مقابله نماید.
امری که از توان و ظرفیت آن کاملا خارج است.

شورای عالی صلح نیز به دلیل اینکه از انگیزه درست و سالم برخوردار نیست مانند یک سلاح زنگ زده هیچ اثر و دست آوردی به همراه نخواهد داشت.
متاسفانه بنا به دلایل یاد شده، راه صلح هم چنان طولانی و دست نیافتنی تصور می شود!
باشد که دست یابی به صلح برای مخالفین زنگ بیدار باشی باشد که خود را از چنبره و اسارت قدرت ها و عناصر خارجی و سازمان های استخباراتی نجات دهند.

۱۳۹۱ آبان ۲۶, جمعه


نخستین جرقه های اختلاف بین اوباما و حامد کرزی
این حقیقت را نباید از یاد بر که حکومت کابل بعد از سقوط طالبان تا هنوز توسط جمهوری خواهان آمریکایی افغانی تبار اداره می شود و اختلافات فعلی کابل واشنگتن هم ریشه در تفاوت پالیسی جمهوری خواهان و دموکراتهای آمریکا نسبت به نحوۀ ادارۀ جهان و منطقه دارد 
 ۱۳۹۱/۸/۲۵
این حقیقت را نباید از یاد بر که حکومت کابل بعد از سقوط طالبان تا هنوز توسط جمهوری خواهان آمریکایی افغانی تبار اداره می شود و اختلافات فعلی کابل واشنکتن هم ریشه در تفاوت پالیسی جمهوری خواهان و دموکراتهای آمریکا نسبت به نحوۀ ادارۀ جهان و منطقه دارد، از آنجایی که امریکا دارایی سیستم ریاستی است و نقش تناسبی أحزاب مخالف در ساختار نظام بسیار ضعیف است در همه ایالتها حزب پیروز إعمال حاکمیت می کند و اما از زمان پیروزی بارک اوبامای دموکرات تا هنوز در ایالت افغانستان جمهوری خواهان افغانی تبار و یا عناصر وابسته به جورج بوش پسر اداره را در دست دارند و این حالت استثنایی باعث تشدید تضاد ها و بروز اختلافات پیدا و پنهان بین کاخ سفید و ارگ ریاست جمهوری شده است.

حال که بارک اوبا ما برای بار دوم بحیث رییس جمهور آمریکا انتخاب شده بیشترین سوال ها، بحث ها و حدس و گمان ها در محور پس منظر روابط سرد جناب حامد کرزی جمهوری خواه رییس جمهور افغانستان و بارک اوبامای دموکرات در پیچ وتاب است، لذا بی جهت نخواهد بود تا در این مقطع پر شور والتهاب سیاسی دور نمای روابط این دو رییس جمهور و اثرات آن را بر آیند افغانستان کمی ذره بینی کنیم.

جمهوری خواهان افغانی:
بعد از هجوم نیرو های آمریکا به افغانستان و سقوط امارت طالبان تعداد از جمهوری خواهان افغانی تبار چون حامد کرزی ، خلیل زاد و اشرف غنی احمد زی و امثالهم منحیث افراد مورد إعتماد جورج بوش در نقش رییس جمهور و سفیر و دبیر بر افغانستان تحمیل و بعدا با انتخابات فرمایشی بحنایی دموکراسی و قانونی رنگ داده شد، در زمان جورج بوش ادارۀ کابل و کاخ سفید چون أعضای یک خانواده بکار خود ادامه می دادند، پهره داران رییس جمهور در کابل آمریکایی بود و سگ های تر بیت شده در دروازه های قصر ریاست جمهوری زن و مرد افغانستانی را یکسان دور می زد، بمبارد مان عروسی ها و اماکن مسکونی و زیارت ها و مساجد و إهانت بقرآن شریف و تجاوز به محبوسین جزء از اشتباهات کوچکی بود که با عذر خواهی ساده بفراموشی سپرده می شد تا اینکه بوش از کاخ سفید بیرون رفت و بخت اقتدار جمهوری خواهان کابل همچنان بیدار ماند یعد از این تاریخ یک اداره با دوسلیقه متفاوت دموکراتها و جمهوری خواهان در کابل پیوسته حادثه ساز بود.

پیشینه و انگیزۀ روابط سرد دو رییس جمهور:
گذشته از عوامل شخصی که درنوع مدیریت ضعیف رییس جمهور قابل درک است می توان گفت سردی روابط حامد کرزی و اوباما قسما بازتاب تنش ها و اختلافاتی است که بین جمهوری خواهان و دموکراتها در آمریکا شکل می گیرد. یعنی ریشه اختلافات بر می گردد به زمان شناخت اوبا از حامد کرزی و تیم مربوط شان در آمریکا، شاید ایشان را از زمان می شناسد که بخاطر خدمت دروازۀ هر حزب را دق الباب کرده و بخاطر پذیرش به سر بازی در کوچه های دفاتر سیاسی صبح و شام پرسه می زدند و این اختلافات نظر به وضعیت سیاسی و خصوصیات اجتماعی افغانستان در کابل از مرزهای عرف سیاسی و حتی اخلاقی هم گذشت که ما شاهد نشیب و فرازهای زیاد در این راستا بوده ایم و این تنش ها بیشتر از طریق دفتر مطبوعات رییس جمهور کرزی بنام مداخله امریکا و خارجی ها و روزنامه های واشنگتن پست و نیویورک تایمز زیر عنوان بی کفایتی و فساد در حکومت کابل باز تاب یافته است و خوب است که به آغاز شکل گیری اختلافات نیز اشارۀ داشته باشیم.

تو هم بارک من هم بارک:
اولبن جرقۀ اختلافات بین اوبا و کرزی در یکی از ولایات شرقی افغانستان شعله ور شده زمانیکه بارک اوبا ما قبل از انتخابات دور اول ریاست جمهوری اش سفری کوتاهی داشت به ولایت ننگر هار در آن زمان روابط حامد کرزی و گل آقا شیر زی نیز کمی خاکستری بود و گل آقا شیر زی گفته بود ( من هم بارک تو هم بارک ) اوبا منظور شیرزی را نفهمید دوباره از ترجمان پرسیده بود یعنی چه؟ بعد شیرزی می گوید ( ما و شما یک قوم هردو بارک) بارک اوبا ما تا آنوقت نمی دانست که حامد کرزی و گل آقا شیرزی از دو شاخه قومی جدا هستند و بعد پرسیده بود خوب حامد کرزی چه قوم است؟ گل آقا به خنده به ترجمان گفت که بگو کرزی یعنی کر هغه دموکراسی نه اوری). قومی که دموکراسی شنو نیست. اوبا ما بعد از صحبت های دوستانه و دادن وعده های حمایت به گل آقا (بارکزی) ضمن انتقاد از حکومت کابل بدون إعتنا و دیدار از رییس جمهور کرزی افغانستان را ترک گفت و این یک پیام تلویحی بود مبنی بر اینکه بارک اوبامایی دموکرات در صورت پیروزی با مهره های جمهوری خواه کابل که بفساد و قاچاق و سوء مدیرت و خود خواهی شهرت دارند کار نخواهد کرد، بارک اوبا ما با اظهار حمایت از گل آقا شیرزی و تشویق آن به کاندیداتوری می خواست در کابل هم که حیثیت یکی از اقمار آمریکا را دارد دموکرات پسندان واقعی در حاکمیت باشد تا بتوانند با هم همکاری صادقانه و مشترک داشته باشند، چنانچه بعد از پیروزی حامد کرزی را منحیث شخص آلوده بفساد و قاچاق مستقیما مورد حمله قرار داد و حکومت کابل را ضعیف ترین و نا کار آمد ترین اداره خواند و علاقمند بود در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری شخصی غیر از حامد کرزی رییس جمهور افغانستان باشد ولی حامد کرزی به هر شکلی که بود شیرزی و یا بارک زی را از کاندید شدن منصرف و بر خلاف انتظار بارک اوباما مجددا در ارگ ریاست جمهوری تکیه زد که درامه انتخابات و نتایج آن به همه معلوم است، در آن زمان حامد کرزی که از طریق انتخابات بر مسند قدرت نشسته بود دیگر خود را مستقل و رییس جمهور یک کشور آزاد می دانست و کوشید با شعار های خارجی ستیزی گفتار ها و کردار بارک اوبا را تلافی کند. یعنی همانطوری که جمهوری خواهان در مجلس سنا برای بارک اوبا ما مشکل تراشی می کردند حامد کرزی در کابل به یک چالش بدل شد.

انتقام گیری حامد کرزی از اوبا ما:
جناب حامد کرزی کوشید تا در دورۀ ریاست جمهوری بارک اوباما ذهنیت عام مردم افغانستان را علیه آمریکا که اوبا رییس جمهورش بود تحریک کند، چنانچه در بیرون اداره کمپاین تبلیغ علیه عملیات خود سر و شبانه نیرو های خارجی را به بهانه تلفات ملکی آغاز کرد، ضمن اعلان بر نامه صلح و سازش با طالبان ایشان را حیث فرزندان واقعی افغانستان و برادران ناراضی در صدر بر نامه هایش قرار گرفت و از طریق فعالیت های استخباراتی مردم را تحریک می کرد تا در برابر هر عملیات دست به تظاهرات بزنند و هم کمیسیون را مؤظف می ساخت تا رقم تلفات ملکی را در عملیات زمینی و هوایی نیروهای ناتو در رأس آمریکا چند برابر اعلام کنند و در این میان شعار ها و رجز خوانی های خارجی ستیز ی نیز بر مؤفقیت بارک اوبا و یا دموکراتها در کابل تأثیر منفی داشت.

در کنار این بر نامه ها کمیسیون ایجاد کرد و شخص بلی گوی بنام عثمانی را رییس آن ساخت تا زیر نام نظارت بر استراتیژی مبارزه علیه فساد تنها خارجی ها و شرکت های امریکایی را عامل فساد در افغانستان معرفی کند و این کار را انجام داد. البته مبارزه علیه کمپنی های امنیتی شخصی خارجی عامل بی نظمی و بی امنیتی معرفی شد و برخی کمپنی ها که مربوط جمهوری خواهان نبود لغو شد و کمپنی های امینتی جمهوری خواهان تا هنوز در افغانستان فعال اند.
البته شعار های خارجی ستیزی جناب حامد کرزی متأثر از نوع بر خورد بارک اوباما در مورد ایشان و تیم کاری شان بود یعنی حامد کرزی منحیث مهره وفادار به جمهوری خواهان آمریکا قطع نظر از مصالح و منافع ملی افغانستان کوشش کرد پالیسی های دموکراتها ها را به شکست مواجه سازد که تا جای مؤفق بود و اما حالا که اوباما برای چهار سال در قدرت است و از عمر حکومت حامد کرزی یک سال و نیمی بیش باقی نمانده ماجرا بکجا ختم خواهد شد.؟

دور نمای روابط اوباما و کرزی در آیندۀ افغانستان: حامد کرزی به اساس محاسبه که از اوضاع امریکا، جهان و خصوصیات نژادی بارک اوباما داشت باورمند بود که در این دور از انتخابات آمریکا بار دیگر جمهوری خواهان به پیروزی می رسند به همین دلیل در این اواخر پالیسی خود را در برابر طالبان تغیییر داده بود دیگر ایشان را برادر خطاب نمی کرد و انتظار داشت با پیروزی جمهوری خواهان تیمش را در افغانستان تقویت بخشد و در یک مبارزه مشترک طالبان را که فعلا ضعیف اند از صحنه دور و پیروزی را بنام جمهوری خواهان رقم زند اما بر خلاف این پیشبینی بار دیگر دموکراتها در رأس همان بارک اوبامای بی إعتنا به حامد کرزی به پیروزی رسیده و شما چه فکر می کنید که معادلات و تعاملات سیاسی بین این دو هم پیمان دل سرد بکجا خواهد انجامید؟

حالا بارک اوبا تا یک سال و نیمی دیگر این جرعۀ تلخ را بکام خواهد کشید اما مطمئن نیست بازی به همینجا ختم شود چون حامد کرزی برای یک سلسله مسائل مقدمه چینی کرده است که از جمله سب و تاژ کردن انتخابات از طریق گرم و سرد ساختن مسئله دیورند و حملات بالفعل و بالقوۀ پاکستان بر خاک افغانستان که شرایط اضطرار را توجیه ، انتخابات را تعطیل و بقای حکومت حامد کرزی را تضمین می نماید.

درست است که حامد کرزی اعلان نمود بعد از برگزاری انتخابات از مقام ریاست جمهوری کنار می رود و اما برای برگزاری انتخابات هیچ نوع ضمانتی وجود ندارد. نه تذکره توزیع می کند و نه هم اتباع کشور را مشخص می سازد و نه برای تأمین امنیت تدابیری را پیش بینی کرده است. بخصوص زمان برگزاری انتخابات از لحاظ جوی و نبود پوشش امنیتی کاملا سوال بر انگیز است و اگر حامد کرزی به این مساله صادق باشد باز هم بخاطر تشویش های که دارد تلاش می ورزد منحیث شخصیت اثر گذار در سیاست آیندۀ افغانستان به نوع سهیم باشد و روابط افغانستان و امریکا همچنان سرد و پیچیده خواهد بود. بخاطر اینکه بارک اوباما هیچ علاقه به حمایت افرادی ندارد که ایشان را بی کفایت فاسد و قاچاقبر می خواند و ادارۀ افغانستان هم فعلا بدست همین عناصر است که کس نمی تواند به آسانی از کف شان بیرون راند و اگر انتقال قدرت از مسیر دموکراتیک صورت نگیرد افغانستان به همان ریسمان خونین تاریخ گذشته اش گره خواهد خورد.

عبدالقدیر علم

۱۳۹۱ مهر ۲۳, یکشنبه

18 سال از ظهور جنبش طالبان گذشت


18 سال از ظهور جنبش طالبان گذشت
۱۳۹۱/۷/۲۳
پس از خروج نظامیان شوروی، تشکیل یک دولت اسلامی می‌توانست باعث تغییر در سیاست آمریکا و متحدان آن یعنی کشورهایی چون پاکستان، عربستان و امارات متحده عربی که در پی منافع خاصی در افغانستان بودند، شود. لذا لازم بود تا حمایت از مجاهدین خاتمه یابد و گروه جدیدی بنام طالبان تشکیل گردد 

به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی افغانستان ( afghanpaper )، از 23 ماه میزان به عنوان سالروز ظهور طالبان یاد می‌شود، گروهی که در 18 سال گذشته کشور ما را به کشوری خبر خیز تبدیل کرده و در عرصه جنگ نیز بزرگترین نیروی نظامی جهان را با چالش مواجه نموده است.

طالبان در 23 میزان با تصرف منطقه مرزی اسپین بولدک در ولایت قندهار در سال 1373 توجه جهانیان را به خود جلب کرد و پس از 2 سال یعنی در ششم ماه میزان 1375 کابل را به اشغال خود درآورد.

این گروه در بدو ورود خود با بی‌تفاوتی نسبت به دیدگاه‌های جهانی، نظم جدیدی را در افغانستان پایه‌گذاری و تحمیل کرد. گروهی همزمان با اولین حضورشان مورد حمایت شدید "بی‌نظیر بوتو" نخست وزیر پاکستان قرار گرفتند.

این که طالبان دقیقا از کجا آمده‌اند و چگونه سازماندهی شده‌اند یکی از سخت‌ترین معماهای موجود در تاریخ سیاسی کشور ماست. این گروه به صورت غیر مترقبه و ناگهانی در عرصه نظامی-سیاسی افغانستان ظهور یافتند و موفق شدند که به صورت برق آسا اکثر نقاط کشور را حتی در برخی از موارد بدون جنگ و خونریزی اشغال کنند.

محققین و تحلیلگران سیاسی نحوه شکل‌گیری آنها را به صورت‌های مختلفی بررسی می‌کنند که در این مورد دو نظریه عمده وجود دارد.

در نظریه اول، عده‌ای ظهور طالبان را خود جوش تلقی کرده و ظهور آنها را واکنشی در برابر هرج و مرج، عدم امنیت و فقدان یک دولت مرکزی مقتدر دانسته‌اند که به خاطر جلوگیری از چپاول و غارت اموال عمومی قیام کرده‌اند. در این نظریه طالبان جوانان طالب علوم دینی معرفی می شوند که در مدارس دینی مشغول به تحصیل بودند اما به یکباره از یک گروه سنتی به یک گروه نظامی تبدیل شدند.

برخی دیگر شکل‌گیری طالبان را از سیاست‌های منطقه‌ای کشورهایی چون پاکستان، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و از سیاست‌های جهانی آمریکا ارزیابی می‌کنند و تشکیل این گروه را یک پدیده کاملا جاسوسی و اطلاعاتی تلقی کرده و معتقدند که طالبان مستقیما توسط سازمان اطلاعات نظامی پاکستان(ISI) و به صورت غیر مستقیم توسط سازمان جاسوسی آمریکا و انگلیس به وجود آمده‌‌اند.

چنانچه "بی نظیر بوتو" نخست وزیر سابق پاکستان درباره نقش آمریکا و پاکستان در ظهور طالبان اظهار داشت: سازمان سیا و پاکستان گروه متعصب طالبان را به وجود آورده‌اند.

به همین دلیل می‌توان نحوه شکل‌گیری طالبان را در دو سطح داخلی و خارجی مورد ارزیابی قرار داد:

در بعد داخلی ظهور طالبان را می‌توان معلول علت‌هایی چون جنگ داخلی و تجزیه حاکمیت در افغانستان، بی‌ثباتی سیاسی، عدم یکپارچگی نیروهای جهادی، جنگ داخلی، بروز قوم‌گرایی و ملیت‌گرایی، تقسیم ناعادلانه قدرت بر مبنای وابستگی به احزاب، نادیده گرفتن لیاقت و شایستگی افراد، ناتوانی رهبران گروه‌ها و احزاب جهادی در ایجاد دولت فراگیر، زیاده‌ خواهی احزاب جهادی برای تصاحب سمت‌های دولتی، ترویج و تسلط فرهنگ خشونت، حاکمیت مطلق شبه نظامیان، حضور موثر عده‌ای از احزاب کمونیستی و ملی، غارت اموال ملی، عدم وجود امنیت مالی و جانی، خستگی مردم از جنگ، ضعف فرهنگ و فقر مادی در جامعه، چراغ سبز دولت استاد ربانی به ایران، هند و روسیه و دوری جستن از پاکستان دانست که همه این عوامل زمینه را برای نفوذ قدرت‌های بیگانه و ایجاد گروه طالبان در افغانستان مهیا کرد.

در بعد خارجی پس از خروج نظامیان شوروی، تشکیل یک دولت اسلامی می‌توانست باعث تغییر در سیاست آمریکا و متحدان آن یعنی کشورهایی چون پاکستان، عربستان و امارات متحده عربی که در پی منافع خاصی در افغانستان بودند، شود. این در حالی بود که این کشورها در زمان جهاد از گروه‌های مختلف جهادی افغانستان حمایت می‌کردند و همین مسائل باعث شکل گیری و ایجاد طالبان شد.

اما نقش عربستان سعودی و امارات متحده عربی چه بود؟
این دو کشور در زمان حضور شوروی در افغانستان بزرگترین حامیان گروه‌های جهادی در افغانستان بودند و پس از تشکیل طالبان به بزرگترین حامی مالی آنها تبدیل شدند، زیرا براساس استدلال پاکستان معتقد بودند، طالبان از نفوذ ایران در افغانستان جلوگیری می کند. لذا آنها تشکیل این گروه را راهی برای ایجاد فشار بر ایران می‌دانستند.

نقش پاکستان چگونه بود؟
پس از سقوط دولت کمونیستی با روی کار آمدن دولت‌های جهادی به خصوص دولت مرحوم ربانی، وجود تمایلاتی چون گرایش به ایران و همسو نشدن با سیاست‌های مداخله گرایانه پاکستان باعث شد، اسلام آباد برای ایجاد یک دولت ضعیف و همسو برای تسلط بر راه ارتباطی آسیای مرکزی، مسیر ترانزیتی نفت و گاز از طریق افغانستان به پاکستان، راهیابی به بازارهای جهانی و خاتمه دادن به "معاهده دیورند" اقدام به ایجاد ناامنی و تشکیل گروه‌های تحت فشار علیه دولت نوپای افغانستان تلاش کند.

نظامیان و سیاستمداران پاکستان از بدو پیدایش این کشور در برابر یک معضل بزرگ که موجودیت قوم پشتون در سراسر مرزهای پاکستان با افغانستان بود، قرار گرفتند که این مسئله بعدها به عامل مهمی در بازی‌های جیوپولتیکی قدرت‌های بزرگ در منطقه تبدیل شد.

در این میان آمریکا چه سودی از تشکیل طالبان می برد؟ مدت ها قبل از آن که طالبان به کابل هجوم بیاورند، مقامات آمریکا آرزوهای زیادی برای «طلبه‌ها» داشتند، آمریکایی ها علاوه بر این که امید داشتند تجارت مواد مخدر در افغانستان توسط طالبان کنترل شود، فکر می‌کردند که طالبان به عنوان یک سد علیه منافع روسیه و ایران در افغانستان عمل می‌کند، اردوگاه‌های آموزش تروریزم را از بین خواهد برد، ارتباطی ضمنی برای متحد آمریکا یعنی پاکستان فراهم خواهند کرد تا از روابط تجاری با جمهوری‌های آسیای مرکزی سود فراوانی ببرد، امنیت را در تمام افغانستان مانند قندهار ایجاد کرده و تمام کشور را تحت کنترول خود در آورند.(در این صورت، افغانستان به تصرف نیروهایی درمی‌آمد که خود را مدیون تلاش‌ها و کمک‌های آمریکایی‌ها می‌دانستند و برای رضایت آنها دست به هر کاری می‌زدند)، مهمتر از همه این که طالبان در آن زمان قول داده بودند درهای افغانستان را برای ساخت یک خط لوله عظیم از آسیای مرکزی به افغانستان و پاکستان باز بگذارند.

این ادّعا از طریق یک اتحاد آمریکایی-سعودی به نام «یونیکال» و شرکت نفتی دلتا مطرح شده بود که به گفته یکی از مدیران این شرکت ایجاد امنیت برای راه‌ها و به طور بالقوه برای خط لوله نفت و گاز وظیفه‌ای بود که آمریکا بر گردن طالبان نهاده بود تا از این طریق کشورهای آسیای مرکزی را از مسیر افغانستان و پاکستان( و نه ایران) به بازارهای بین‌المللی وصل کند.
با توجه به این مسائل به راحتی می‌توان فهمید که چگونه همه فهمیدند آمریکا از طالبان حمایت و پشتیبانی کرده و حتی کمک‌های مالی به آنها رسانده است.

بد نیست نگاهی نیز به ساختار تشکیلاتی طالبان بیاندازیم: طالبان در ابتدای ظهور فاقد هر گونه نظام تشکیلاتی خاص بودند، تا جایی که می‌توان تنها نهاد رسمی آنها را پولیس طالبان یا «اداره امر بالمعروف و نهی عن المنکر» آنها دانست.

طالبان بیشتر یک جنبش اجتماعی پدید آوردند که بی‌نظمی‌های داخلی در آن کاملا آشکار بود اما این بی‌نظمی‌ها را حمایت‌هایی چون منابع مالی و انسانی پاکستان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی خنثی کرد. شاهد این مدعا هم آنجاست که زمانی که حمایت خارجی از طالبان کم و یا قطع شد، ساختار غیر منسجم و پوشالی آن در ظرف کمتر از 24ساعت فرو ریخت و افغانستان به تصرف نیروهای آمریکایی درآمد.

به هر حال اکنون بر کسی پوشیده نیست که طالبان یکباره از آسمان نازل نشدند، بلکه از یک دایره نظامی، سیاسی و مالی سر برآوردند که حامیان اصلی آن پاکستان، عربستان و آمریکا بودند و اکنون بعد از گذشت 18 سال هنوز منافع اربابان خود را برآورده می سازند.

با تمام این تفاصیل هنوز باید این طالبان غیر افغانستانی را برادران مخالف خطاب کرد؟

تلاش در ایجاد نظام سیاسی غیر متمرکز


تلاش در ایجاد نظام سیاسی غیر متمرکز
۱۳۹۱/۷/۲۲
احمد ضیا مسعود، رییس جبهه ملی تاکید می کند که نظام کنونی توانایی حل بحران های پیش آمده را ندارد و مشکل اصلی نیز ساختار سیاسی متمرکز در قدرت است 
به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper.com)، سمینار دو روزه به نام غیرمتمرکز سازی نظام سیاسی در افغانستان توسط جبهه ملی افغانستان و حضور رهبران سیاسی، نمایندگان شورای ملی، شخصیت های علمی و دانشگاهی برگزار گردید.

در مراسم افتتاحیه این سمینار، رییس جبهه ملی احمد ضیا مسعود گفت: شرایط حساس و تاریخی کنونی می‌طلبید تا در یک نشست علمی و آکادمیک به صورت باز، دیدگاه های دانشمندان را در مورد تحولات سیاسی کشور از منظر تمرکززدایی از نظام سیاسی که شعار محوری جبهه ملی افغانستان است، مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

اقای مسعود افزود: این بار نخست است که جریان های سیاسی در قالب برنامه ها و دیدگاه های مشخص و بنیادین، نظام سیاسی کشور را به نقد عالمانه و آگاهانه رهنمون می ‌سازند.

بگفته آقای مسعود، جبهه ملی تلاش می کند که برای ایجاد ساختار نظام غیر متمرکز، مبارزه سیاسی خود را تقویت کرده و در این راه جدی تر گام بردارد.

مساله تعریف واضح از اداره و ساختار نظام سیاسی غیرمتمرکز بر‌ می ‌گردد به مهم‌ترین موضوع غیر متمرکز سازی نظام سیاسی افغانستان که نشان دهنده اهمیت توزیع قدرت در واحدهای سیاسی و اداری در کشور است.

جبهه ملی و ایتلاف ملی از نهادهای منتقد نظام کنونی هستند که همواره بر ایجاد یک نظام پارلمانی در کشور، تاکید کرده اند.

این نهادها، سیستم ریاستی کنونی را بحران زا خوانده، می گویند که نظام پارلمانی، تنها راه برای حل مشکلات کنونی است.

داکتر عبدالله عبدالله رهبر ایتلاف ملی، در انتخابات ریاست جمهوری پیشین با همین شعار (برقراری نظام پارلمانی) توانست در برابر آقای کرزی تا مرحله دوم انتخابات به پیش رود.

در همین حال، محمد محقق از اعضای رهبری جبهه ملی گفت که تمرکز قدرت، باعث شده تا تصامیم مهم ملی به یک حلقه خاص محدود شود.

رییس جبهه ملی تصریح کرد: انتخابات، موضوع مهم و اساسی در انتقال سیاسی افغانستان و پس از 2014 خواهد بود، طوری که دو انتخابات گذشته پارلمانی و ریاست جمهوری در کشور ما نشان داد که به علت ساختاری نامطلوب و مشکلات دیگر تقلب های فراوانی صورت گرفت که این روند باعث نگرانی های ملت، احزاب و جامعه جهانی برای انتخابات سال 2014 شده است.

در ادامه نیز محمد محقق نماینده مردم کابل در مجلس و از اعضای جبهه ملی گفت: تمرکز قدرت و انحصار تصمیم گیری ها، توسط حلقه ای خاص در افغانستان سبب شده تا تصمیم هایی که در ارگ گرفته می شود به نفع همه مردم افغانستان نباشد.

او با انتقاد از متمرکز بودن قدرت در نظام کنونی افغانستان، گفت که نظامی در افغانستان باید به وجود بیاید تا مردم، در آن مشارکت وسیع داشته و در تصمیم گیری های آن سهیم باشند.

محقق تصریح کرد که غیر متمرکز سازی نظام هم یک مساله سیاسی و هم یک مساله دینی است و متضمن شریک ساختن و توزیع عادلانه قدرت در میان همه مردم است.

گفتنی است که جبهه ملی از جریان های سیاسی مخالف سیاسی دولت است و تاکنون اقدامات این جبهه مخصوصا در راستای تغییر ساختار نظام سیاسی کشور از متمرکز ریاستی به پارلمانی و نیز نشست های رهبران آن با سناتوران امریکایی در داخل و خارج از کشور برای همین منظور، خشم و واکنش تند حکومت را برانگیخته است.

این در حالی است که اعضای این جبهه را متحدان سابق کرزی و مخالفان سیاسی کنونی او تشکیل می دهند.